loading...

S & M

یادداشتهای روزانه

بازدید : 492
جمعه 1 آبان 1399 زمان : 18:36

شناسنامه‌ها رو داد و رفت روی صندلی نشست . توجه خودش رو به توی خیابان جلب کرده بود در حالی که مشخص بود زیر چشمی‌منو نگاه میکنه . اینو وقتی متوجه شدم که چند دقیقه‌‌‌ای داشتم بهش نگاه می‌کردم و اون هر ازگاهی میخندید و این موضوع رو میشد از پشت ماسکی که به صورت زده بود فهمید .

هشت صبح فیزیک زد تو ذوقم!
برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی